-
هیچکس نمیفهمه
شنبه 23 مهرماه سال 1390 14:24
هه ! هیچ کدومتون نمیفهمین به خدا هیچ کدومون نمیفهمین وقتی دنیات واقعا سیاه شده وقتی موقع نوشتن بغضت میترکه میفهمی چه حسی داره ؟؟؟ میگی همه اینها تبلیغه؟ آماده ای ؟ که تو هم منو ترک کنی یا می خوای بشنوی تا درد منو درک کنی می خونم تا تو دلم این بار سنگین نمونه این اشکه منه که باعث رنگین کمونه این صدای اشک منه به هر گوشه...
-
رفت و رفتم
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 08:37
رو به روم بود ، بغض تو گلوم بود اگر می گفتم تموم بود رفت و رفتم ، هیچی نگفتم فقط از دلم شنفتم که خودش بود ، نیمه ی پنهون فرصت گفتنی ها چه رفت آسون خود من بود ، من من بود وصله ی جور دل و پاره ی تن بود بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم...
-
هی غریبه !
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 19:24
هی غریبه ! رو کسی دست گذاشتی که همه ی دنیامه ! بی وجدان اینقدر راحت به او نگو عزیزم
-
دلگیرم...
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 14:52
آری میدانم آهنگ هایی. کوچه هایی. شعر هایی. انسان هایی... من را به یاده تو می اندازند. به یاده تویی که برای فراموش کردنت دوست داشتنی هایم را به خاک سپردم. اما باز هم هر از گاهی گوش میدهم میروم میخوانم میبینم آری خود آزارم ...هنوز خاطراتت را دوست میدارم.
-
عاشقت بودن عشق منه
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 14:49
شب به اون چشمات خواب نرسه به تو میخوام مهتاب نرسه بریم اونجا، اونجا که دیگه به تو دست آفتاب نرسه عاشقت بودن عشق منه اینو قلبم فریاد میزنه گریهی مستی داره صدام این صدای عاشق شدنه قصهی عشقت باز تو صدامه یه شب مستی باز سر رامه یه نفس بیشتر فاصلمون نیست چه تب و تابی باز تو شبامه تو که مهتابی تو شب من تو که آوازی رو لب...
-
گه دنیا بخواد منو تو تنها بمونیم / واست میمیرم جواب دنیا رو میدم
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1390 02:19
من عشقت رو به همه دنیا نمیدم حتی یادت رو به کوه و دریا نمیدم با تو میمونم واسه همیشه خاطرات تو رو چه خوب چه بد هک میکنم توی تنهاییام به تو فقط فکر میکنم با تو میمونم واسه همیشه اگه دنیا بخواد منو تو تنها بمونیم واست میمیرم جواب دنیا رو میدم واست میمونم واسه همیشه
-
یکی را دوست می دارم...
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 20:54
ی کی را دوست می دارم ولی افسوس ، او هرگز نمی داند . نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم ، ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند . به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم ، ولی افسوس او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند . به مهتاب گفتم : ای مهتاب سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو که...
-
باکی نیست
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 19:42
برای سرود عشق هیچ دستی نیست برای فروغ اشک هیچ بسی نیست برای دیدن یار هیچ ساعتی نیست ولی توی چشمان یار هیچ شادی نیست برای یافتن یار فرصتی نیست برای یافتن فرصت یاری نیست هستی نیست برای یافتن هر دوستی دوستی هر چه کرد هیچ باکی نیست
-
وقتی
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 19:39
وقتی ذغال نماد سیاهی به عشق آتش سفید میشه وقتی آب به عشق سرما برف میشه چرا آدم نتونه قلب سیاهشو بعد از دوست داشتن سفید کنه! فقط نیاز به اعتماد داره
-
سلامی به گرمای سرما
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 22:58
سلامی به گرمای سرما سلامی با وجود دردا سلامی با تموم وجود سلامی با افتخار سرود سلامی بی جواب سلامی بی ثواب سلامی که خداحافظی نداشت ولی ای کاش خداحافظی بود هع...
-
یاد یار
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 18:23
اسمت یار دریا چشمت یار گرما دستت باد سرما یادت ابراز آتش نگاهت جهنم سبز ...
-
دلتنگی
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 18:20
دلم تنگ برای یه نفس توی یه گوشه تاریک دلم برای اشک دلم برای خاک دلم برای سیب دلم برای آب دلم برای زن دلم برای تن دلم برای مرد دلم برای من دلم تنگته خدا همه اینا بهونس
-
دوست یعنی...
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 17:16
دوست یعنی زیر دست توست دوست یعنی روح زیر پوست دوست یعنی اشکم مال توست دوست یعنی هر چی هست مال قهر توست من یعنی هر چه بود بود که هر چی خواهی شد بود یعنی هر چه خواهی شد بود... خسته از فلسفه بود و نبود (فقط برای یه رفیق دو روزه)
-
۴۴ روزو ۶ ساعت دیگه
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 13:08
44 روز دیگه مونده تا بتونم ... هیچی بیخیال
-
metal mind
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 15:20
دیگه فکرم به جایی قد نمیده خواستم فقط ببینمت نشد خواستم دوست شم نشد خواستم نبینمت نشد دیگه نبض قلبم با مغزم نمیخونه به خدا بغض گلومو گرفته الان اصلا حوصله خیالپردازی ندارم دیگه آدمای بزرگ آرزوههای کوچیک دارن یعنی من آدم بزرگیم!!! همین فلسفه های لعنتی مغزمو گاز میگیرن نمیتونم فراموشت کنم دیدی نمیام چون خودمو ژیان...
-
تموم شد...
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 11:54
بلاخره عیدم تموم شد نمیدونم امسال چرا انقدر خوشحالم که تعطیلات تموم شد هر سال کلی دعوا مرافع داشتم که 14 فروردین نرم مدرسه امروز وقتی گفتم زود تر بدر کنیم بریم همه ! شدن ابیو عشق مدرسه امکان نداره نمیتونم
-
هپی دی
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 09:12
سلام چطوری وقتی این وبو میخونی من دارم از خوشی میسازم بابا بیخیال! خیلی باحالی امروز بهترین روز زندگی من بود بهترین یعنی واقعا بهترین روز عمرم بود! نمیدونم چی بگم مثل اون موقع که دیدمت ضربان قلبم رو ۸۰۰و خورده ای بود! روم نمیشد بگم عاشقت شدم گفتم شاید ناراحت شی ولی واقعا عاشقتم حالا من موندمو گوشیه تو دستام فدا مدات...
-
امروز
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 14:40
امروز میدونی چی شد؟ اومده بودم دنبالت که یه دفعه یه یارو اومد گیر داد رفیق شیم -بابا بیخیال خلاصه نذاشت امروز ببینمت لعنتی خیلی حالم ناجور گرفته!!! ولی خودتو عشق است
-
لعنت به عید...
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 12:14
امسال بر عکس هر سال از عید متنفرم دیگه منتظره عید نوروز نیستم ای کاش میشد تعطیلات نداشت ای کاش عید امسال بگن مدرسه ها بازن نمیدونم چجوری میخوام ۲۰ روزو بدونو مریم سپری کنم ای کاش میشد... الان که یاد این روزای از دست رفتم میکنم میفهمم که زندگیه بی خودی داشتم! ای خدا حرف منو که گوش نمیدی لاقل حرف اینو گوش کن
-
یه روز انتظار دیگه
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 20:19
دیدی؟!!! دیدی چی شد؟ امروز من از ۱۱ تا ۱ داشتم تو خیابون میچرخیدم که تو جیهون ببینمت که یدفعه تو مرتضوی دیدمت خداییش اینا کاره خداس ولی حیف بازم همون بحثای قدیمیو تکراری به خدا سعی میکنم ولی نمیتونم خدا یه چیز بهم داده ولی جنبه نگهداریشو بهم نداده این تقصیر من نیست به خدا اگه منو به آرزوم برسونی منم به خواستت عمل...
-
عضو دیگر
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389 18:58
سلام این سری اومدم بگم... حرفی که ندارم حرفای تکراری میخواستم احساسمو بگم حتما همه میدونیم که همه ی فرمانای زندگیو همه چیزو مغز کنترل میکنه ولی مال من انگار غیر آدمیزده مثلا مغز به قلب دستور میده تپش کنه تا زنده بمونی ولی مال من قلبمه که به مغزم میگه میخوای کار کن میخوای کار نکن بیخیال فهمیدی خودت منظورم چیه امروزو...
-
دلتنگی
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1389 19:14
خودتم میدونی من فقط برای راحتیه خودته که بهت چیزی نمیگم ازم دلخوریولی پنجشنبه میام تا باهات سنگامو وا بکنم زندگیو نگاه کن کسی که از دخترا تنفر داشت (تنفرم نگی ولی خوشش نمیومد) حالا داره از یه دختر که اسمشم به زور میدونه همه جوره خواهش میکنه ولی چه فایده این خواهشا به گوشت نمیرسه من بهت اطمینان ۱۰۰٪ دارم رو انتخابم...
-
از پنجشنبه تا پنجشنبه
جمعه 6 اسفندماه سال 1389 21:18
سلام م. منم آره همون مزاحم همیشگیت همونی که اصلا برات اهمیت نداره همونی که معنیه اهمیتو از روی چشای نازت برداشته پنجشنبه وقتی دیدم ترک اون موتور نشستی از خودم متنفر شدم که چرا من نتونستم نظرتو جلب کنم حق داری تقصیر خودمه وقتی دیدمت کافر شدم از خدا گله میکردم ولی وقتی دیدم همون یه باره احتمال دادم دوستت نباشه آخه چشات...
-
این وبلاگ فقط برای ارضای احساساتمه
جمعه 6 اسفندماه سال 1389 17:32
سلام اسم من ابراهیمه من پیش دانشگاهیم رشته ی تجربی این وبلاگ وسیله ایه که میتونم حرفایی که تو دلم مونده رو بزنم اصلا آمار بازدیدشم مهم نیست فقط امیدوارم شخص خودت این وبو بخونی