جاودان فانی

و زمانی که جاودان به نقطه میرسد(.)

جاودان فانی

و زمانی که جاودان به نقطه میرسد(.)

هیچکس نمیفهمه

هه ! هیچ کدومتون نمیفهمین
به خدا هیچ کدومون نمیفهمین
وقتی دنیات واقعا سیاه شده
وقتی موقع نوشتن بغضت میترکه
میفهمی چه حسی داره ؟؟؟
میگی همه اینها تبلیغه؟
آماده ای ؟ که تو هم منو ترک کنی
یا می خوای بشنوی تا درد منو درک کنی
می خونم تا تو دلم این بار سنگین نمونه
این اشکه منه که باعث رنگین کمونه
این صدای اشک منه به هر گوشه رسید
فعلا که زندگی گرگه و ما یه خرگوشه سفید
دلم بهم میگه این ناله ها کافی نیست یه ریز
غرق خوابم ، واسم یه لیوان کافی میکس بریز
که بیدار بمونم ببینم من چه واژهای
می تونه بهتر بیان کنه عمق این تراژدی
دنیا کاری کرد که چشم های من هر شب اشکه
ولی نمیبازم ، مگه دنیا از رو نعشم رد شِ

رفت و رفتم

رو به روم بود ، بغض تو گلوم بود
اگر می گفتم تموم بود
رفت و رفتم ، هیچی نگفتم
فقط از دلم شنفتم
که خودش بود ، نیمه ی پنهون
فرصت گفتنی ها چه رفت آسون
خود من بود ، من من بود
وصله ی جور دل و پاره ی تن بود
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام

هی غریبه !

هی غریبه !
رو کسی دست گذاشتی
که همه ی دنیامه !
بی وجدان اینقدر راحت به او نگو عزیزم

دلگیرم...

آری میدانم
آهنگ هایی.
کوچه هایی.
شعر هایی.
انسان هایی...
من را به یاده تو می اندازند.
به یاده تویی که برای فراموش کردنت دوست داشتنی هایم را به خاک سپردم.
اما باز هم هر از گاهی
گوش میدهم
میروم
میخوانم
میبینم
آری خود آزارم ...هنوز خاطراتت را دوست میدارم.

عاشقت بودن عشق منه

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

عاشقت بودن عشق منه
اینو قلبم فریاد می‌زنه
گریه‌ی مستی داره صدام
این صدای عاشق شدنه

قصه‌ی عشقت باز تو صدامه
یه شب مستی باز سر رامه
یه نفس بیشتر فاصلمون نیست
چه تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من
تو که آوازی رو لب من
اومدی موندی شکل دعا
توی هر یارب یارب من

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه