جاودان فانی

و زمانی که جاودان به نقطه میرسد(.)

جاودان فانی

و زمانی که جاودان به نقطه میرسد(.)

رفت و رفتم

رو به روم بود ، بغض تو گلوم بود
اگر می گفتم تموم بود
رفت و رفتم ، هیچی نگفتم
فقط از دلم شنفتم
که خودش بود ، نیمه ی پنهون
فرصت گفتنی ها چه رفت آسون
خود من بود ، من من بود
وصله ی جور دل و پاره ی تن بود
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد