جاودان فانی

و زمانی که جاودان به نقطه میرسد(.)

جاودان فانی

و زمانی که جاودان به نقطه میرسد(.)

metal mind

دیگه فکرم به جایی قد نمیده
خواستم فقط ببینمت نشد
خواستم دوست شم نشد
خواستم نبینمت نشد
دیگه نبض قلبم با مغزم نمیخونه به خدا بغض گلومو گرفته الان اصلا حوصله خیالپردازی ندارم دیگه
آدمای بزرگ آرزوههای کوچیک دارن یعنی من آدم بزرگیم!!!
همین فلسفه های لعنتی مغزمو گاز میگیرن
نمیتونم فراموشت کنم دیدی نمیام چون خودمو ژیان میکردم که میتونم فراموشت کنم ولی انگار حک شدی تو سرنوشتم
بعضی وقتا میگم همش حوسه بابا به خدا حوس یه نفسه نه یه قفس که آدمو عین قلب تو سینه قفل کنه
شاید تو سرنوشتت جدا باشه
تو اون پسر رو دوست داری منم اصلا کاری ندارم اصلا من کی باشم
بیخیال

نظرات 2 + ارسال نظر
نکرت دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ب.ظ http://aloode.blogsky.com/

سلام
خوبی؟
ممنون
اما
نه
یادم نمیاد تو پارک بهم چی گفتی؟
کدوم پارک؟
مگه اصلا ما با هم رفتیم پارک؟

ابیرام دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ

البته هوس نه حوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد